شیاطین
روش نوشتن خودبخودی یا ناآگاهانه، یک روش تجربی نوشتن خیلی مشهور است. نخستین بار، سوررئالیست ها آن را به شکل یک سبک ادبی صورت بندی کرده و توصیف نمودند. ساز و کار آن، که به تاثیر از روانکاوی، ابداع شده بود، به این صورت بود : در حالتی همانند مراقبه و تعمق فرو رفته و بعد که صدای ذهن خودآگاه را خاموش یافتید، بی پروا و پشت سر هم بنویسید. آنچه پدید خواهد آمد، صدای راستین ژرفای شما یا ناخودآگاه است. اینک دوستی با زبانی فرهیخته و مستدل به این روش اعتراض کرده است. این دوست نادیده فرضیه جالبی را برای رد اصالت چنین روشی پیشنهاد کرده است. انسان یک محیط بسته نیست که اراده شخصی، پادشاه آن باشد. چرا که این اراده حتی پادشاه خود هم نیست. انسان یک محیط گشوده است که موجودات مختار دیگری که الزاما هم انسان نیستند از آن عبور کرده یا در آن اقامت می کنند. اراده بهترین ابزار آنها برای تثبیت یا عینی سازی خواسته هایشان است. آنها در ظاهر، توانایی تحمیل خواسته های خود به جهان شهود یا به زبان امروزی جهان عینیت ها را ندارند. پس به دنبال یک واسطه می گردند. وقتی یک نفر در اندیشه معینی که ظاهرا نزد برخی از دیده وران ارتعاش نامیده می شود، با آنها همسو می شود، یعنی با آنها هم ارتعاش شود، از وی به عنوان یک میانجی بهره می برند. یعنی خواهش های بالقوه خود را از راه این میانجی هم ارتعاش شده، به جهان عینیت ها -از راه اراده- ، تحمیل می کنند. با تثبیت این خواسته در جهان عینیت ها و کنش های ارادی انسانها، این خواسته به بخشی از جهان تبدیل شده و آن را همچون یاخته ای بیماری زا، آلوده می کند. هر کس با این خواسته عینی شده، چه از راه رفتار و چه از راه جسمیت های عینیت یافته، تماس برقرار کند، به آن آلوده شده و ناقل می گردد. به این ترتیب آن خواهش بد، به جهان انسانها راه یافته و آن را مسموم می سازد. می توان گفت که وسوسه هایی که در اخلاق دینی مذموم تلقی شده اند، نیز، طبق این فرضیه، خواسته های آن موجودات مختار بد سرشت اند. در نمادپردازی دینی به این موجودات شیاطین گفته می شود. فرضیه قابل تاملی است.